سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی ات، [در حدّ] شیدایی و دشمنی ات [مایه] هلاکت نباشد . دوستت را به اندازهْ دوست بدار و دشمنت رابه اندازهْ دشمن بدار . [امام علی علیه السلام]
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دوران کودکی>وقایع درگذشت مادر

۱.وصیت حضرت خدیجه (س) به حضرت زهرا (س) در آخرین لحظات عمر

حضرت زهرا علیهاالسلام بهمراه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در کنار خدیجه علیهاالسلام بود و او وصیت مى‏کرد که ناگهان اشک در دیدگانش حلقه زد و بغض گلویش را گرفت، و گویا مى‏خواست سخنى بگوید و نمى‏توانست. فاطمه علیهاالسلام را نزدیکتر خواند بطورى که فقط این دختر پنج ساله سخنش را بشنود.
فاطمه علیهاالسلام سرش را به صورت مادر نزدیک کرد، و خدیجه علیهاالسلام آرام به گوش دخترش گفت: زهرا جان خجالت کشیدم به پدرت بگویم. بعداً تو به پدر بگو: من کفن ندارم و به قدر خریدن کفن هم دینارى ندارم. به همسر عزیزم بگو مرا در عباى خود کفن کند!!
مادرم براى اینکه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ناراحت نشود ناله نزد، ولى اشک جانسوز زهرا علیهاالسلام بیش از کلام مادرش جان پدر را آتش زد.

سلام خدا
پدر جلو آمد و در مقابل مادر نشست و فرمود: اى خدیجه، جبرئیل از سوى خدا وحى آورده که سلام مرا به خدیجه برسان و بگو: کفن خدیجه از طرف ما (از کفنهاى بهشتى) است

۲.سوز هجران مادر

خدیجه علیهاالسلام از دنیا رفت و این در حالى بود که فاطمه علیهاالسلام پنج سال و دو ماه و بیست روز بیشتر نداشت.
در این زمان تحمل درد یتیمى براى فاطمه علیهاالسلام بسیار سخت بود.
چون حضرت خدیجه علیهاالسلام از دنیا رفت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به همراهى اصحاب او را با احترام بسیار تشییع کردند و براى خاکسپارى به قبرستان حجون آوردند. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به احترم خدیجه علیهاالسلام و به منظور شکستن رسمى از رسوم جاهلیت خود به درون قبر رفت و خدیجه علیهاالسلام را که یادگار سالها رنج و مجاهدت بود به خاک سپرد.
امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمایند: فاطمه علیهاالسلام از نبود مادر دلتنگى مى‏نمود. و از همگان سراغ مادر مى‏گرفت. ناامید به سراغ پدر رفت، دامان پدر را گرفته و به دور پدر مى‏گشت، که «یا ابتاه أین اُمى»؟ اى پدر جان مادرم کجاست؟ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم خواست تا پاسخ دختر کوچک خود را بدهد، اما چگونه به فاطمه‏اش خبر دهد که از این به بعد مادر را نخواهد دید؟! و از آغوش گرم و پرعطوفت مادرى چون خدیجه علیهاالسلام محروم خواهد بود؟ در همین لحظات فرشته‏ى وحى که در همه لحظات سخت یاریگر خاندان رسالت بود؛ نازل شد و از طرف پروردگار جل و علا براى فاطمه علیهاالسلام پیام آورد که: «ان ربک یأمرک ان تقرأ على فاطمة السلام» اى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم پروردگار فرمان مى‏دهد که بر فاطمه علیهاالسلام سلام برسانى و به او بگوئى که:
«ان أمُّک فى بیت من قصب کعابه من ذهب و عمده من یاقوت احمر بین آسیه امرأة فرعون و مریم بنت عمران...»
مادرت در کاخى از مروارید که اطاقهایش از طلا و ستونهایش از یاقوت سرخ است جاى دارد. او در کنار آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران دو زن از زنان برگزیده‏ى عالم میهمان نِعَم پروردگار است.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم پیغام پروردگار را به فاطمه علیهاالسلام ابلاغ کرد، فاطمه علیهاالسلام که دریاى معرفت و دانش و بینش بود. با شنیدن پیغام پروردگار آرام گرفت. و فرمود:
«ان اللَّه هو السلام و منه السلام و الیه السلام.»
پروردگار من خود سر منشاء و آغاز سلام است، سلام مخصوص اوست و به او بازمى‏گردد. سپس سر را به دامان پدر گذارد و رضایت خود را بر رضاى پروردگار اعلام کرد.

۳.حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیها بعد از فوت مادر

فاطمه علیهاالسلام بعد از فوت مادر سه سال در خانه‏ى پدر زندگى کرد. در این زمان خواهران فاطمه علیهاالسلام و فاطمه‏ى بنت اسد (رضى‏اللَّه‏عنها) و بعضى از زنان بنى‏هاشم در خدمتش ملازم بودند.
اما بیشتر از دیگران این فاطمه بنت اسد (رضى‏اللَّه‏عنها) بود که، همراهى فاطمه علیهاالسلام و تا حدودى کفالت آن حضرت را بر عهده داشت. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به خواهران فاطمه علیهاالسلام و زنان بنى‏هاشم سفارش فرموده بود تا در همراهى با فاطمه علیهاالسلام کوتاهى نکرده، آرامش‏بخش او باشند. و تا حد امکان او را در غم از دست دادن مادر بزرگوارش تسلیت‏گو بوده و نگذارند عدم وجود مادر را احساس کند.
اما فاطمه علیهاالسلام با کسى جز رسول خدا انس نمى‏گرفت و بیشتر اوقات خود را به عبادت مشغول بود.

۴.مشکلات حضرت زهرا (س) در خانه پدرى بعد از فوت مادر

 از مشکلات و گرفتاریهایى که چهره‏ى زیبا و روشن زندگى را بر دخت سرفراز پیامبر تیره مى‏ساخت، این بود که آن گرانمایه‏ى عصرها و نسلها به برخى از زن پدرهایى گرفتار آمده بود که دچار ضعف شخصیت و عقده‏ى حقارت بودند. به همین جهت نسبت به موهبت‏ها و برترى‏ها و شکوه و عظمت فاطمه علیهاالسلام حسد مى‏ورزیدند، بویژه که با چشم خود نظاره مى‏کردند که چگونه پیشواى بزرگ توحید و عدالت، دخت بى‏همتاى خویش را زیر باران عواطف و احساسات و الطاف بى‏همانند خود مى‏گیرد و بى‏نظیرترین مهرها و محبت‏ها را نثار او مى‏کند. درست اینجا بود که شعله‏هاى حسد آنان زبانه مى‏کشید و آن بحران درونى و روانى خویش را بگونه‏اى بروز و ظهور مى‏دادند.
علامه‏ى «مجلسى» از امام صادق علیه‏السلام در این مورد آورده است که: روزى پیامبر وارد خانه شد و دید که «عایشه» پرخاشگرانه به دخت گرانمایه‏اش فریاد مى‏کشد که، «اى دختر خدیجه! به خدا قسم تو مى‏پندارى که مادرت بر ما برترى داشته است!» او چه برترى بر ما داشته است؟ او هم همانند ما زن بود و همسر پیامبر!!
پیامبر گرامى سخن «عایشه» را شنید. هنگامى که چشم فاطمه علیهاالسلام به چهره‏ى نورافشان پدر افتاد، باران اشک از دیدگان فروبارید اما لب نگشود. پیامبر پیشتر رفت و فرمود: دختر گرانمایه‏ى محمد! چرا گریه مى‏کنى؟
او در پاسخ پدر گفت: «عایشه» از مادرم سخن به میان آورد و او را تحقیر کرد...
پیامبر گرامى خشمگین شد و فرمود: هان اى «حمیرا» بس کن، بس، و از روش خویش دست بردار که خداوند در بانوى پرمهر و محبتى که فرزند آورد، خیر و برکت قرار داده است و خدیجه که درود و مهر خدا بر او باد، براى من چنین بانویى بود.
خدا از او به من فرزندانى چون «طاهره»، «قاسم»، «رقیه»، «ام‏کلثوم» و «زینب» را ارزانى داشت و تو کسى هستى که خدا تو را نازا خواسته و فرزندى براى من نزاده‏اى.
آرى متأسفانه «عایشه» موضعگیریهاى ناپسند و نادرستى در برابر بانوى بانوان «فاطمه» علیهاالسلام از خود به نمایش نهاد و این رویارویى‏ها نشانگر حسادت و کینه‏توزى ژرف و ریشه‏دار اوست. به گونه‏اى که از دیگران همسران پیامبر هرگز نه چنین رویارویى‏ها و موضعگیریهایى در برابر دخت سرفراز پیامبر، دیده شد و نه چنین سخنانى شنیده شد.
از آن جمله:
1- به هنگامه‏ى مطالعه‏ى ماجراى غمبار «فدک» خواهى خواند که: همین بانو در برابر پدرش «ابى‏بکر» به ناروا گواهى داد که پیامبران از خود چیزى به ارث نمى‏گذارند تا بدینوسیله دخت گرانمایه‏ى پیامبر را از ارث پدرش محروم سازد.
2- و نیز از لغزش‏هاى نابخشودنى او این است که هنگامى که خبر جانسوز شهادت فاطمه به او رسید، تبسم کرد.
3- و در بخش‏هاى آینده کتاب خواهد آمد که دخت ارجمند پیامبر به «اسماء» سفارش کرد که به «عایشه» اجازه ندهد تا در واپسین ساعات زندگى‏اش در این سرا در کنار بستر حضور یابد و نیز اجازه ندهد تا در کنار پیکر مطهرش حاضر گردد. و این نشانگر ناخشنودى و خشم آن حضرت از رفتار و کردار ناهنجار نامبرده است.
و مى‏دانیم که پیامبر فرمود: «ان اللَّه یغضب لغضب فاطمة و یرضى لرضاها.»
«خداوند با خشم فاطمه خشمگین مى‏گردد و با خشنودى او خشنود.»
یادآورى مى‏گردد که در روایتى که گذشت تصریح شده است که همه‏ى دختران بانوى بزرگ حجاز «خدیجه»، از پیامبر گرامى بودند و نه از شوهر دیگر، و تنها این روایت نیست که این نکته را بیان مى‏کند بلکه دلائل بسیار دیگرى نیز هست که همه‏ى آنان دختران حقیقى پیامبر گرامى بودند.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » احمد زیدونی ( یکشنبه 85/11/1 :: ساعت 7:2 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

وقایع بعد از شهادت حضرت زهرا
یازده نکته در رابطه با فدک
وقایع پس از ایراد خطبه حضرت زهرا
احتجاج حضرت زهرا با ابوبکر پس از ایراد خطبه
[عناوین آرشیوشده]